اَنــــــــــــــــــارکـــــــــــــــ
اَنــــــــــــــــــارکـــــــــــــــ

اَنــــــــــــــــــارکـــــــــــــــ

به نام خدای خوب و مهربون

سلامممممم به خودم....به وبلاگه خاک گرفتم و به کسایی که شاییییییییییییییید بیان به این کلبه سربزنن.........

فک میکنم ی سالی میشه که اینجا نیومدم.....

از نیلگون عزیزم ممنونم که برام پیغام گذاشته و حالم و پرسیده ...

هرچند خیلی دیر پیامش و دیدم....

خب میتونم بگم که درگیر درس و زندگی شدم.....و خیلی زیاد......میتونم بگم که  این خونه ی قدیمی خیلی وقت بود که از یادم رفته بود......

دعا میکنم همتون خوب و سرحال باشید....

خب الان باید بگم که به جاهای خوبه درسم رسیدم ....حالا دیگه ترم سوم هستم... ی فرد همه فن حریف در انجام تکالیف درسیش.معدل الف ... . و اینک با تصویب پروپوزالم ،  ی قدم  دیگه به پایان دورانه در حال گذر "کارشناسی ارشد " نزدیک شدم........


از همین الان دارم نقشه می کشم برای دکترا...ان شاء الله......

زندگیم ی وقتایی می پیچه به هم...ی وقتایی خود به خود باز میشه و ی وقتایی گنگ و مبهمه....

اما ی چیزی هست که درگوشی به همتون میگم.....

خدا خیلی حواسش بهم هست......

مطمئنم که حواسش به شماهم هست.......

حواستون به خدا باشه .......


نمیدونم دوباره کی بیام.....ولی امیدوارم  دست پر بیام.......


فعلا خدانگهدار.........