اَنــــــــــــــــــارکـــــــــــــــ
اَنــــــــــــــــــارکـــــــــــــــ

اَنــــــــــــــــــارکـــــــــــــــ

هو العزیز

 سلام:)



..."اون  روزها انگار همه خودشون رو مسئول می دونستن، چون تهاجم  رو با گوشت و پوست و خونشون درک کرده بودن، برعکسِ الان ،که انگار کسی تهاجم رو باور نکرده ،تهاجمی که اصل و ریشه ی باورها و اعتقادات زندگی مون  رو هدف گرفته..."

 

متنی که درابتدا خوندین مربوط به  کتابیه  که  تازه خوندم


 اسمش هست: "فرشته ها هم عاشق می شوند"

نویسنده: ن.اسلاملو


اسم کتاب ازعناوینیه  که در واقع میشه  برداشت چندگانه ای ازش داشت...چون علاوه بر اینکه "فرشته " نام شخصیت اصلی داستانه ،موضوعیت کتاب هم به گونه ایه که میشه معنایی ماورایِ دید ظاهری، از عنوان به دست آورد...

 

این کتاب ی رمان زنانه است؛ که درلابه لای  گفته های نویسنده ، تعداد زیادی از خاطرات کوتاه و مستندِ زنان و دختران این مرز و بوم رو هم درخودش جای داده...

 

خاطراتی که مربوط به دوران جنگ  و وقایع زندگی زنان اون دورانه...

 

خاطرات بانوانی که در مقام همسر یک شهید هستن و از دوران زندگیشون با این شهدا صحبت کردن...و یا اینکه خودشون در موارد مختلف و متفاوتی رقم زننده ی خاطرات نوشته شده دراین کتاب به حساب میان...

 

کتاب در  بخش های مختلفش درنظر داره تا خواننده رو به یک مقایسه دعوت بکنه...قیاسی  بین محوریت مادیات و ظواهر در زندگی یک زن وتعالی روحیِ یک بانو درمقامی بسیار بالاتر...

 

شخصیت اصلی داستان که  "فرشته " نام داره در ابتدا سعی میکنه با یک دید فمینیستی، از ازدواج  یا نوع نگاهی که  خودش به این مقوله داره فاصله بگیره...اما  درادامه ی داستان در برخورد با دوستان و اطرافیانی که باهاشون ارتباط برقرار میکنه یاد میگیره که کج راهه های ذهنی خودش و  به سمت و سوی حقیقت محضی که  میتونه گره گشای دیدِ درست اون از زندگی باشه هدایت کنه...

 

نمیگم کتابِ صد در صد کامل و بی نقصیه اما نقاط قوت زیادی هم داره که همین موضوع تونست منو تا  انتها با کتاب همراه کنه ...

 

اگر مایل هستین ی رمان تاثیر گذار و مستند بخونین حتما این کتاب و در برنامه ی مطالعتون قرار بدین ...

 


و خدا ما را کفایت است...و هرچه خواست خداست نیکوست...


@@@@@@


 دیگر، نه سرو ها را افتاده می بینم...

 و نه ، باغستان ها را خشک....

 در من...

 به وسعتِ تمام دنیا...

 جوانه روییده...



 

شعرای من

@@@@@@@


سلامی به گرمی روزای ماه رمضون ...و به گرمی روزه های قیمتی و گرمه گرم:)


میگما اینکه  جناب  حافظ میفرمایند...:

 

 تکیه بر تقوا و دانش در طریقت، کافری ست


راهرو ، گر صد هنر دارد ، توکل بایدش...



واقعا حرف درستیه ها...

 

حالا من خیلیم کار درست:)...خیلیم نخبه:) ...خیلیم با ایمان:)...  ولی واقعا...هیچم ،،،اگه اون بالایی باهام نباشه ...


براتون همین اول پستی، آرزوی داشتنِ توکلِ مادام العمر و مادام الدنیا  و الاخره  رو آرزو میکنم...

 

خب غرض از اومدن اینکه گفتم حالا که چنتایی کتاب گرفتم هدیه یا خودم گرفتم؛عکساشون و بذارم  تا شما رو هم درجریان حس و  حالم قرار بدم......



 

http://s2.img7.ir/wbRpo.jpg


من اینقد خوشم میاد از این کتاب کوچیکا که برای سفرمیشه همراهت  ببری...کلا چیزای جمع و جوری که راحت میشه با خودت ببری این ور اون ور یا سفر...

مثلا همین مفاتیح  و من وقتی توی جلدای بزرگ می بینمش واقعا فکر میکنم چه دعاهای مفصلی داره ...ولی وقتی میخونیش می بینی نه اینطورام نیست واقعا...

درسته که اون قرآن رو هم هدیه گرفتم و خیلی دوسش دارم ...اما دلم میخواد ی دونه کوچیکترش و توی مدلای همون مفاتیحه  بخرم تا همراهم ببرمش برای سفر و غیره ان شاء الله...

اون کتابای ارتباط با خداو ادعیه هم که خیلی خوبن ...اونارم خیلی دوس دارم....

...................

 

راستی شما چقد دعا میخونید؟؟ ارتباطتون با دعا چطوریه؟؟توی ماه رمضون چقدر از دعاها رو میخونید که مخصوص این ماهه؟؟

شاید اگه به معنی دعاهای این ماه  توجه کرده باشید بدونید که سرتیتر نوشته ی من توی این پست (((و خدا  ما  را کفایت است...و هرچه خواست خداست نیکوست...))) ،برداشتی از معنی یکی از دعاهای ماه رمضانه...اگه گفتین کدوم دعا؟!:)

خلاصه اینکه پیشنهاد میکنم بیشتر دعا بخونید، با معنی اگه بشه که عالیه...خییییییییلی معانی بلندی توی دعاها هست که میشه کلی بهشون فکر کرد و باهاشون اشک ریخت و  سبک شد...خصوصا" توی این ماه...

 

 و ی چیز دیگه... به لطف خدا من از امروز حفظ " سوره ی یس" و شروع کردم:)))..شما حفظ میکنین یانه؟؟

دعا کنین یادم نره و بتونم حفظش کنم...

راستی من توی طرح صالحین بودم شنیدم که خوبه سوره ی یس  و حفظ کنیم .... ولی از شرایط مسابقه ش چه توی صدا و سیما و  چه کلا خبر ندارم...شما خبر ندارین مدل سوالاتش برای حفظ این سوره چطوریاست؟؟

 

****** تشکر از توجه شما...:))

و خدایی که دل آشوبیم را به دل آرامی بدل میکند....



از دنیا سهمی نمیخواهم...


جز حوضچه ای خیالی ...


که ماهی هایش ، همیشه جست و خیز کنند...


از دنیا چیزی نمیخواهم...


جز هوهوی بادی...


که می وزد به زندگی...



شعرهای من

>>>>>>>>>>>



 نمیدونم چرا همش یاد ماه رمضونای سالای پیش می افتم

انگار همش دوس دارم برگردم به عقب...برعکس همیشه ...

ی چیزی و گم کردم ...

همه چیز امسال بهتر از  سالهای قبله...

جز همون گمشده ی ذهن  و روانِ من...

پیداش میکنم...

زهرا نیستم اگه بذارم حالم همینی که هست باقی بمونه...


به قول این عکسه:


نتیجه تصویری برای عکس قابل تامل